مرد ِ بی ساز
بغض ِ بی لب
طرح ِ بی بوم
شام ِ بی روز
خطی ممتد
رو به بن بست
توی تنهایی ِ دستاش سیم سازی که نداره !
نتی زخمی تو گلوشه ابریه ، میخواد بباره
مرد ِ بی ساز
بغض ِ بی لب
طرح ِ بی بوم
نه حضوری ، نه صدایی
خواب و بیداریش سکوته
آسمونی نیست توی رویاش
هر چی هست ،
جنس ِسقوطه
مرد ِ بی ساز .
مرداد 80
مرد بی لب! مرد بی لب! مرد بی لب! مرد بی لب!
سعید سلام !
این معرکه ست !!!
این عالیه یه ساختار شکنی - فوق العاده.همونی که منو تا مرز فریادو شکفتن برای پوست اندازی می بره.
آرهههههههههههههههههههههههههههههه داداش
همینه
ولی بغض بی لب و یه جا شنیدم فکر کنم تو البوم
حال من بی تو
این حال من- بی توست
بغض غزلی بی لب
ولی نه اینکه اون نیس
عالیه بابا تپلم کردی
یوههههههههههو
ببخشید از دستم در رفت این تیکه ی اخری